تیم برانکو در 10دقیقه ابتدایی بازی، تحتتاثیر شور و حرارت حریف قرار داشت اما عقب نشست و با این فشار مدارا کرد تا از اولین بخت نسبتا جدی به دست آمده، برای ضربهزدن به استقلال استفاده کند. بعد از رسیدن به گل با ضربه علیپور، پرسپولیس به یک نمایش کاملا کمریسک روی آورد و همانطور که سرمربیاش خواسته بود، ترجیح داد به جای ارائه فوتبال هجومی، تا سوت پایان مسابقه از همین یک گل مراقبت کند. آنها در دفاع کماشتباه ظاهر شدند و به نظر میرسید تیم وینفرد شفر قدرت لازم را برای ایجاد فرصتهای گلزنی در مقابل این خط دفاعی ندارد.
پرسپولیس برانکو در داربی 85، فلسفهای شبیه به تیم ملی در دوران این مربی داشت. تیمی با یک فوتبال محافظهکارانه که ابدا قرار نبود چشمنواز بازی کند اما در ماموریت نتیجهگرفتن موفق عمل میکرد. مرد کروات، یکی از اولین مربیهایی بود که بازی با دو هافبک تدافعی را در تیم ملی آزمایش کرد. او تا مدتها در پرسپولیس تنها با یک هافبک دفاعی به مصاف رقبا میرفت اما از اواسط این فصل سیاستش را تغییر داد تا در مقابل روند افزایش گلهای خورده تیمش بایستد. پرسپولیس، شهرآورد را با کلینشیت به پایان رساند و این به معنای نتیجه دادن روش مدنظر سرمربی تیم بود. او دو سال قبل، از پرسپولیس یک تیم پرطراوت و شورانگیز ساخته بود که ایجاد موقعیت برای شکستن قفلهای دفاعی و باز کردن دروازه تیمهای روبهرو، برایش دشوار به نظر نمیرسید. گذر زمان اما برانکو را بیشتر به فوتبال مطلوبش پیوند داده است. فوتبالی که در آن گلهای زیادی رد و بدل نمیشود. فوتبالی که برندههایش، دقیق، کماشتباه و فرصتطلب هستند و بازندههایش، عموما هیچ شانسی برای عرض اندام در طول 90دقیقه به دست نمیآورند. اوجگیری پرسپولیس زخمخورده با انتخاب برانکو به عنوان سرمربی، پروفسور را به آلترناتیو همیشگی کارلوس کیروش در رسانهها بدل کرد.
تصور عمومی در فوتبال ایران این بود که تیم ملی میتواند با مهرههایی مثل جهانبخش، آزمون و دژآگه، فوتبال جذابتری بازی کند و به دفاع مطلق، راضی نشود اما حالا حتی برانکو نیز برای رسیدن به نتایج دلخواهش، همان مسیری را طی میکند که کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی طی کرده بود. برانکوی 2005 و 2006، شیفته فوتبال دفاعی بود. تیم او به سادگی به جامجهانی رسید اما منتقدان بسیار زیادی نیز داشت که نمیتوانستند مجموعه ساخته شده به دست ایوانکوویچ را دوست داشته باشند. او در دعوت از بازیکنان، انتخاب نفرات اصلی و شیوه بازی، کاملا محافظهکار و انعطافناپذیر نشان میداد. خصلتهایی که حالا انگار دوباره در مرد کروات بروز پیدا کردهاند. نقشههای یک مربی، همیشه به ابزار وابسته هستند و به نظر میرسد ابزار برانکو و شرایط این روزهای تیم او، نقشی غیرقابل انکار در تغییر فلسفه بازی پرسپولیس داشتهاند. ایوانکوویچ داربی هشتادوپنج را بدون مهدی طارمی، محسن مسلمان و فرشاد احمدزاده آغاز کرد. مهرههایی که از شروع فصل مهمترین نفرات تیم او به شمار میرفتند. علاوه بر این، او باید خستگی بازیکنانش در یک برنامه فشرده در سه جام مختلف را نیز برای این بازی درنظر میگرفت تا از شدت جاهطلبیاش برای داربی کم کند. بعد از داربی، هواداران قرمزها از عملکرد سرمربیشان راضی به نظر میرسند. او تا زمانی که در چنین مسابقههایی نتیجه بگیرد، برای انتخاب سبک بازیاش آزاد خواهد بود اما اگر نتایج این تیم به سمت دیگری متمایل شوند، انتقادها از آقای مربی به مراتب بیشتر از روزهایی خواهد شد که تیم او، جذاب و هجومی فوتبال بازی میکرد. برانکو در داربی، با یک ماشین زمان به گذشته خودش برگشت. به روزگاری که گل نخوردن، اولین و مهمترین آرمان او روی نیمکتهای فوتبال بود. آیا او در همین زمان باقی خواهد ماند؟ چند مسابقه بعدی پرسپولیس در لیگ برتر همه چیز را روشن میکنند.