مربیگری در استقلال احتمالا پیرمرد آلمانی را به یاد روزهای مربیگری در کالسروهه انداخته، به یاد ورزشگاههای پر از تماشاگر و بوندسلیگای داغ. هیجانی که استقلال و هوادارانش به او دادهاند را سالها بود که از یاد برده. آخر الاهلی و العین با تماشاگران اندکش کجا و استقلال با انبوه هوادارانش کجا؟ کجا شفر در العین و الاهلی میتوانست اینگونه با هیجان فوتبال همراه شود؟
روزی که نام وینفرد شفر به عنوان سرمربی استقلال مطرح شد، هیجان و استقبال قابل توجهی در بین هواداران استقلال بوجود نیامد. احساس میشد که پیرمرد برای گذراندن دوران بازنشستگی به تهران میآید و نمیتواند هیجان و انگیزه لازم برای مربیگری در استقلال را داشته باشد. اما شفر این روزها همان استقلالی را ساخته که هواداران این تیم آرزویش را داشتند. یک پیرمرد سرد و گرم چشیده که خیلی زود بر اتمسفر فوتبال ایران فائق آمد و آن را در مشتش گرفت. حالا هواداران استقلال از دیدن بالا پریدنهای یک پیرمرد موسفید کوتاهقد در کنار زمین لذت میبرند. خوب میدانند که او چگونه با آرامش لازم برای مربیگری، با صبر و حوصله و با انگیزه و اعتماد به نفس، ویرانهی به جا مانده از کادر فنی قبل را آباد کرده است.
هرچند انتخاب اولیه شفر نه با برنامهریزی و آیندهنگریهای لازم برای تعیبن مربی صورت گرفت اما این بار بخت و اقبال به کمک مدیران استقلال آمد تا گزینه انتخابی آنها، رضایت هواداران تیم را جلب کند. اینگونه نیست که هر مربی خارجی به صرف خارجی بودن بتواند در فوتبال ایران و در باشگاهی پرطرفدار نتیجه بگیرد و این موضوع اهمیت نقش شفر در احیای استقلال را نشان میدهد. پیرمرد آلمانی حالا در استقلال و در بین هواداران پرشور این تیم احساس جوانی میکند و از آرزوهای بزرگ خود میگوید. استقلال میتواند حسنختام دوران مربیگری شیر آلمانی باشد. شیری که یالهایش زردیاش را از دست داده و به سفیدی گراییده اما شال آبیاش به او جذبهای بیشتر از زمان جوانی بخشیده است. حداقل برای هواداران استقلال که اینگونه است.