وضعیت او به طور کلی بد بود و با اتفاقاتی که دوشنبهشب در نود رخ داد، به مراتب بدتر هم شد. در حال حاضر افکار عمومی کمترین اقبال ممکن را نسبت به علیمنصور دارد و این مساله کار او را حسابی سخت کرده است. در این میان امروز آبیها باید یک دیدار مهم برابر ذوبآهن برگزار کنند که به نوعی میتواند شیشه عمر منصوریان باشد. این روزها حواشی سرمربی استقلال آنقدر زیاد شده که تقابل حیثیتی با امیر قلعهنویی به طور کامل تحتالشعاع قرار گرفته است و دیگر کسی حواسش به امیر نیست؛ اما شاید بد نباشد در این مورد یک مساله را یادآوری کنیم.
سال گذشته در بازی رفت استقلال و تراکتورسازی، منصوریان از پایگاه اجتماعی خوبی نزد استقلالیها برخوردار بود و هنوز حکم «داش علی» را برای آنها داشت. در آن شرایط قلعهنویی که از چشم استقلالیها افتاده بود، به تهران آمد تا تراکتورسازی را برابر استقلال هدایت کند. همین آقای منصوریان آن روز از حفره پدید آمده بین قلعهنویی و استقلالیها استفاده کرد و کوشید تا دست امیر را بگیرد، دور استادیوم بچرخاند و او را با مردم آشتی بدهد! البته که قلعهنویی خیلی باتجربهتر از این حرفها بود و دم به تله نداد، اما امروز یک سال بعد از آن ماجراها، امیر و علی در حالی دوباره رودرروی هم قرار میگیرند که این بار یکی باید دست خود منصوریان را بگیرد و دور ورزشگاه بچرخاند!
به هر حال این فوتبال است و شعبدههای خاص خودش را دارد. فراز و نشیب حوادث در فوتبال آنقدر زیاد است که هیچوقت نمیتوانی دستش را بخوانی. شاید پارسال و همان زمانی که منصوریان سعی داشت برای مربی بزرگتر از خودش «کدخدامنشی» کند، باید میدانست که این کبوتر ممکن است روی بام خود او هم بنشیند. وقتی با قلعهنویی به عنوان پرافتخارترین مربی تاریخ باشگاه آنطور رفتار شد، منصوریان دیگر جای خودش را دارد؛ آن هم یک مربی جوان که هنوز هنرش را نشان نداده و پشت پرده لفاظی و بازی با کلمات پنهان شده است.