بسیاری از موارد گُنگ و مبهم اتفاق میافتد و بدون پاسخ روشنی، مرحله گذار را سپری میکند. نمونهاش همین استعفای علی اکبر طاهری. گرچه استعفاهای او سریالی شده و بازهم مخالفت وزارت ورزش را به همراه داشته اما به نظر باید این دفعه را قسمت آخر دانست. طاهری حدود دو و نیم سال در رأس مدیریت باشگاه پرسپولیس فعالیت کرد و حالا در یکی از حساس ترین(و شاید هم حساس ترین) مقاطع این سالها، ترجیح داد فعالیتش را متوقف کند.
استعفایی که پیش از سفر 20 روزه او به کربلا بهصورت شفاهی مطرح شد. وزارت ورزش بلافاصله اعلام کرد که بهصورت رسمی و کتبی استعفایی از طاهری به دستش نرسیده و 24 ساعت بعد مخالفتش را علنی کرد. از سویی تناقض در صحبتهای اعضای هیأت مدیره باشگاه پرسپولیس در واکنش بهدلیل یا دلایل این استعفا، حسابی توی ذوق میزند. یکی صحبت از مرخصی طاهری میکند، دیگری میگوید خسته شده و کم آورده و یکی دیگر قوانین را سد راه ادامه فعالیت این مدیر میداند. در واقع هیچ چیز شکل و شمایل استاندارد و اصولی ندارد. شاید این گونه استعفاها پیش پا افتاده و خیلی هم طبیعی باشد! با تمام این اوصاف برای دلیل استعفای طاهری موارد زیادی عنوان شده و هیچ کدام هم تأیید نشده است. سازمان بازرسی و منع فعالیت بازنشستهها، مشکلات مالی و اداری باشگاه، بدهیهای سنگین انباشت شده، اختلاف با اسپانسر، عدم تمایل وزارت ورزش، خستگی، مرخصی و... اینها دلایلی است که برای استعفای طاهری عنوان یا گمانه زنی شده است، اما نکته حائز اهمیت دلیل استعفای طاهری نیست بلکه موضوع پراهمیت زمان این تصمیم است؛ زمانی که قطعاً باید آن را جزو مقاطع حساس و سرنوشت ساز باشگاه دانست.
پرسپولیس جزو باشگاههایی است که فاصله زیادی با حذف از لیگ قهرمانان آسیا در سال آینده ندارد چرا که هنوز نتوانسته مجوز حرفهای را از «ای اف سی» اخذ کند. از سویی این باشگاه از دو پنجره نقل و انتقالاتی محروم است و تنها میتواند در روزهای محدود باقی مانده بازیکن آزاد جذب کند؛ روزهایی که حدود نیمی از آن، آقای طاهری در سفر زیارتی کربلا خواهد بود. پرسپولیس برای گذر از این پرتگاه نیازمند تلاش بیشتر و منسجم مسئولانش است، نه اینکه مدیرعامل بدون اعلام دلیل روشنی به یکباره استعفا کند و برود مسافرت. جالب اینکه بلافاصله برخی رسانهها هم شروع به خبرسازی و نامهای جایگزین را مطرح کردند تا با جا انداختن آن در ذهن هواداران و مردم، مسیر را هموار کنند و از آب گل آلود ماهی درشت خود را بگیرند.با شرایط موجود تنها میتوان گفت که بازهم قصه همیشگی و تکراری تجربه شده در دو باشگاه بزرگ ایران؛ نگرانی هوادار از آینده غبارآلود تیمش.