حالا شما این شرایط را با فوتبال ایران مقایسه کنید. اینجا در و تخته به هم میخورند و بازیکن یک گل شانسی در داربی تهران میزند، بعد 10سال نانش را میخورد. هوادار فوتبال در ایران آنقدر نجیب و کمتوقع است که تقریبا هیچوقت افت فنی و عملکرد بد بازیکنان را به روی آنها نمیآورد و همیشه سعی در مماشات دارد. با این حال هنوز این آقایان ستاره هستند که طلبکارند. چیپ میزنند و وقتی خراب میشود «هیس» نشان میدهند، اعتصاب میکنند و وقتی صدای مردم در میآید بیانیه مشترک منتشر میکنند. واقعا این همه بستانکاری از مردم به خاطر چیست؟ کجای دنیا میتوانید چنین هوادارانی پیدا کنید که با کمترین تحفه راضی و خوشحال شوند و با دو تا گل و برد، مفت و مجانی «اسطوره» بسازند؟ جالب است که اگر هم اعتراضی در فوتبال ایران انجام میشود، عمدتا به رفتارهای ناهنجار، بیمعرفتیها و شکمسیریهاست. اگر جای رونالدو بودید و سالی 50گل میزدید تا بیشتر از قبل «هو» شوید، چه میکردید؟
بگذارید این نکته را هم بگوییم و برویم؛ کریس رونالدو ماشین گلزنی است. نه موفقیتها سیرش میکنند و نه اعتراضها انگیزهاش را کاهش میدهند. او مثل ریگ گلهای مهم میزند و هیچ طلبی هم از کسی ندارد، اما یکی مثل مهدی طارمی هنوز به سبک شادی گل بعد از داربی برگشت پارسال خوشحالی میکند و ماجرای آن برد «4بر2» را به رخ دوست و دشمن میکشد. رونالدو دنیا را گرفته و متوقف نمیشود، این دوست عزیز هنوز ولکن یک برد ساده در داربی نیست!