با این حال مواردی هست که امکان کامیابی و صعود استقلال و پرسپولیس و بخصوص اولی را سخت و اندک میسازد. هر دو تیم با اکتفا به یک امتیاز در قعر جداول گروههای مربوطه قرار گرفته و در دو بازی نخستشان به یک تساوی و یک شکست تن دادهاند. کار آبیها از اینرو سختتر است که در بازگشایی مسابقات گروه سوم از 19 فروردین 1398 باید در دو دیدار متوالیاش با الهلال عربستان حداقل 4 امتیاز بگیرند و درست است که وظیفه پرسپولیس هم در گروه چهارم چیزی از همین دست است اما حریف عربستانی سرخها نه تیمی در حد الهلال بلکه الاهلی تیم دیگر سعودی است که چه امسال و چه در ادوار گذشته به ندرت به لحاظ کیفی و کلاس و روال بازی به حد و اندازههای الهلال رسیده است. حتی نتایج دو تیم عربستانی مذکور در رقابتهای امسال نیز مؤید همین نظریه است، چنانکه الهلال با بردن هر دو بازیاش و با حداکثر امتیازات (6 پوئن) صدرنشین گروه سوم و توپش چنان پر است که به الدحیل که سه گل به استقلال زده بود، سه گل تحمیل کرده است. در گروه چهارم الاهلی نه تنها صدرنشین نیست و زیر سایه پاختاکور قرار دارد بلکه در دو دیدار برگزار کردهاش به یک برد و یک باخت بسنده کرده و در حالی که اندوخته الهلال 4 گل زده و فقط یک گل خورده است، الاهلی روی دو گل زده و یک گل خورده توقف کرده است.
مشکلات سرخابیها پیش از آنکه کیفیت و میزان توان رقبای آسیایی فوقالذکر باشد، گم کردن فرمولهای موفقیت در سطح قاره است و تصورات غلط در این ارتباط است. وریا غفوری در یک اظهارنظر عجیب و تازه گفته است «استاد کیروش» (نقل به مضمون) اشتباه کرد که او را به جام جهانی روسیه نبرد وگرنه چنین و چنان میکرد اما او در همین مسابقات آسیایی امسال (البته با احتساب مصدومیتاش) حضوری نداشته که فرضیه فوق را اثبات کند و قدمی در راه صحیح جلوه کردن ادعاهایش به نظر برسد. او چه در دیدار با الدحیل و چه در مسابقه با العین در دقیقه 80 از زمین بیرون کشیده شد، زیرا گرهی را نگشوده بود و اینکه چطور در آوردگاه دشوارتر جام جهانی مقابل رقبایی بس قدرتمندتر میتوانست گرهگشا باشد، چیستانی است که خود او باید جوابش را بدهد. نگونبختی استقلال این است که یاران غفوری نیز هیچیک پرتلاشتر و موفقتر از او عمل نکردهاند و وینفرد شفر نیز به رغم ادعاهایش در مورد صعود از گروه سوم بحثی لاینفک از ناکامی امسال آنها بوده و در هر دو دیدار نیمه مربیان را به طرز بدی به سرمربیان الدحیل و العین واگذار کرده است. این در حالی است که تیم وی در لیگ داخلی موفقترین نتایج 19 هفته اخیر را گرفته و در رده دوم و یکقدمی صدر جدول قرار دارد و حتی بوی یک قهرمانی احتمالی را بین هوادارانش پراکنده است. اینکه چرا روشهای داخلی استقلال در خارج از مرزها جواب نداده (و دو فصل گذشته هم نداده بود) ریشه در این تصور غلط مدیران و مربیان دارد که اگر نفراتتان به اوج آمادگی جسمانی و تشنگی روحی رسیدند، قطعاً نتیجه خواهید گرفت حال آنکه مدلها و الگوی بازیها در سطح داخل و خارج فرق میکند و اگر مدافعانتان مشکلی در مهار بهترین مهاجمان شاغل در لیگ برتر ندارند، در آسیا با فورواردهایی بسیار کلاس بالاتر طرف هستند که میتوانند از هر سدی عبور کرده و با فرصتشناسی گلهای موردنیاز را بزنند. پرسپولیس که به نظر میرسید فرمول موفقیت در آسیا را طی فصل گذشته کشف کرده باشد، براساس نتایج امسال در دام سادهانگاری افتاده و با اینکه دو گل ناحق و آفساید دلیل اصلی توقف این تیم مقابل پاختاکور و السد بوده است اما این نیز یک حقیقت بارز است که حریف ازبکستانی در تهران بسیار مسلط بازی کرد و السد صرفنظر از گلی که بغداد بونجاح الجزایری با زرنگی حرفهای خود و البته در وضعیت آفساید در دقیقه 1+90 به ثمر رساند در بیشتر زمان بازی 21 اسفند دو تیم توپ و میدان را در اختیار داشت و سرخها را به یک دفاعکننده صرف تبدیل کرده بود. پرسپولیس نیز البته فرصتهای خوبی برای گلزنی در ضدحملات خود داشت اما بهنظر میرسید برانکو ایوانکوویچ فراموش کرده است که سال پیش چگونه برای بیاثر کردن حریفان تا بندندان مسلح و در شرایطی که تیمش از حق خریدهای تازه بیبهره بود، به سلاح انسجام تیمی و تلاش گروهی - تا حد جانفشانی - روی آورد و با همان سلاح تا مرز عنوان قهرمانی پیش رفت.
سرمربی کروات پرسپولیس با این دلخوشی که امسال شش مهره تازه دارد، انگارههای جدید و یک مدل تازهتر و بازتر از بازیهای تهاجمی را در دستور کارش قرار داده است اما اگر این سیستم در داخل جواب میدهد و پیروزی 1-3 اخیر در زمین سپیدرود را موجب میشود و صدرنشینی را به اردوی قرمزها برمیگرداند، در آسیا بسان سلاحهای آبکشیدهای است که کارآیی ندارد و کمتر شلیک مؤثری را میتوان از آن انتظار داشت.
این یک بهانه و حتی دلیل قابل فهم است که تعدد مسابقات سرخابیها و بخصوص پرسپولیس و هر چهار روز به میدان آمدنشان آنها را فرسوده کرده و عنصر شادابی را از اردویشان فراری داده است و تقصیر این امر با فدراسیون فوتبال است که تعطیلات مکرر و مضر و طولانی در لیگ اعمال میدارد تا اردوهای ملی برپا شود و در نتیجه در بازگشت به لیگ مجبور است هر چهار پنج روز یکبار مسابقه بگذارد تا بازیها انجام و تقویم لیگ پر شود. با این حال مدل و الگوی بازی سرخابیها و سردرگمی آشکاری که در تدوین و اجرای نمایشهای خود دارند، حکایت میکند که آنها نه در تقابل با تاکتیکهای پیشرفتهتر رقبا به کامیابی رسیدهاند و نه با برگزیدن اهداف و آدمهای درست توانستهاند بازیکنانی را در اختیار گیرند که به اندازه نفرات خارجی تیمهای رقیب کلیدی و سرنوشتساز باشند. نمونه ذوبآهن که در گروه اول آسیا حایز رتبه دوم و فقط به حکم تفاضل گل پشتسر الزورای عراق قرار دارد، لزوماً بیانگر این نیست که علیرضا منصوریان فرمول موفقیت در آسیا را بیشتر و بهتر از شفر و برانکو آموخته و فقط وجود تیمی را گواهی میدهد که سرسختتر و مقاومتر از سرخابیها ظاهر شده و از نعمت حضور در گروهی آسانتر هم برخوردار شده است.
با اینکه موفقیتهای اخیر پرسپولیس و استقلال در لیگ برتر امری مهم و شایسته توجه و تقدیر است و این امر دربی قریبالوقوع اخیر تهران را بسیار داغتر و جالبتر و سرنوشتسازتر کرده است اما مادامی که آنها نتوانند از مرزهای داخلی عبور کنند و چیزهایی قارهای را فراچنگ آورند، پروازشان اوجگیری ناقص تیمهایی تلقی خواهد شد که اگرچه کلاس و توانایی جالبی دارند اما دور خودشان چرخ میزنند و با خود سر و کله میزنند و هرچه تلاش میکنند چون مبنای روشنی ندارند، در میدانهای مهمتر و عرصههای بینالمللی تیرهایشان در تاریکی پرتاب میشود و لاجرم به هدف نمیخورد.