آمدنی ها آمده اند و می آیند و رفتنی ها نیز رفته اند و می روند و در این میان دسیسه چینان و اختلاف افکنان بدانند، این تنها نام نامی مازندران است، که بر تارَک نمایندگان این دیار در هر عرصه ای خواهد درخشید.
مازندران گیلان نشود که تا چندین سال پیش و با حضور داماش شهر باران در سطح اول و دیدارشان با ملوانان مُرداب انزلی، هواداران شان در چشم به هم زدنی و در پَسِ فضای مسمومی که جریان داشت، به جان یک دیگر افتاده و تسویه حساب های شخصی شان به بیرون از دایره فوتبال نیز کشیده شد!
فوتبال که به عنوان عنصری برای بهبود روابط میان ملت ها شناخته می شود، اما تجربه نشان داده است در استان های شمالی ایران، مع الاسف بانیِ اختلافات بنیادین میان شهر های همجوار می شود که نمونه اش در گذشته و در بین گیلکی های پر شور دیده شده و امروز نبود شوق فوتبال در رشت و انزلی، مصادف شده است با پائین آمدن هیجانات منفی و پایان نسبی اختلافات بین مردمان دو شهر همزبان و البته به قیمت نابودی این ورزش!
قدر باید دانست وجود موهبتی به نام فوتبال را که اگر نباشد، شوق نیست و در فرای بودن آن نیز، هیجاناتی است که سطح تا ذیل آن باید مدیریت شود، که در غیر این صورت آش همان آش است و کاسه همان کاسه!
در هیچ یک از استان های کشور و به طور مثال خوزستانی که در فصل آینده یحتمل چهار نماینده در لیگ برتر خواهد داشت، یک در صد از اختلافات و عداوت های کنونی فوتبال در شمال ایران را در این چند سال در دل خود ندیده و این مصداق بارز آن جمله است: که از ماست که بر ماست!
یک نود و اَندی دقیقه تا پایان فستیوال لیگ یک بیش تر نمانده و انتظار می رود هر یک از هواداران این دو باشگاه، تشویق و حمایت های شان اول در راستای صعود تیم شهرشان و دوم در پی صعود دیگر نماینده استان شان باشد که این مهم خواسته، حرف دل و انتظار مردم خون گرم مازندران از هواداران متعصب و عاشق نساجی شهر خسته و جادو گران شهر بابل است.
نویسنده: میلاد فاندر