اما اینکه چرا وزارت ورزش برابر چنین اتهامی سکوت کرد تنها یک دلیل دارد؛ آنها میخواستند شریک فتحی باشند که هیچ سهمی در آن نداشتند. بهتر است از ابتدا همه چیز را مورد واکاوی قرار دهیم تا مشخص شود واقعا دولت و وزارت ورزش نقشی در موفقیتهای چند ساله اخیر پرسپولیس داشتند یا نه.
ضربه بزرگ دولت با انتخاب طاهری
طبق قانون مالکیت 2 تیم استقلال و پرسپولیس با وزارت ورزش و جوانان است اما از آنجایی که مجلس به صورت صریح، قانونی را وضع کرده که دولت حق کمک مالی به این 2 تیم را ندارد، از این رو مهمترین تاثیری که وزارت ورزش در این 2 تیم دارد به انتخاب هیاتمدیره و مدیرعامل مربوط میشود. محمدعلی طاهری به عنوان رفیق دیرینه وزیر سابق ورزش (محمود گودرزی) وارد باشگاه پرسپولیس شد و در زمان وزیر جدید باز هم طاهری از رانت دوستیاش استفاده کرد و به عنوان سرپرست یا همان مدیرعامل در سمتش باقی ماند. ضربهای که طاهری طی یک اشتباه باور نکردنی به پرسپولیس زد میتوانست همان بلایی را سر قرمزها بیاورد که پیش از این تراکتورسازی تبریز تجربهاش کرد و تقریبا قهرمانی در 2 لیگ متوالی را بخاطر بسته بودن لیستش از دست داد. مرد مورد اعتماد وزارت ورزش، یک موضوع ساده که مربوط به انتقال طارمی به پرسپولیس بود را نتوانست درست مدیریت کند و ماحصل همین بیمدیریتی و جعل تاریخی، محرومیتی بود که حالا میشود به جرات عنوان کرد قهرمانی آسیا را از پرسپولیس گرفت. 2 پنجره بسته نقلوانتقالاتی جریمهای نیست که یک تیم بزرگ بتواند بدون هیچ آسیبی آن را رد کند. اما هدیه وزارت ورزش به پرسپولیس چیزی نبود جز این محرومیت. اینکه رئیسجمهور ایران طی ملاقاتی از همتای ترکش بخواهد تیم ترکیهای قید جریمه مالی پرسپولیس را بزند آنقدرها موضوع جانبدارانهای نیست که بشود همه موفقیتهای یک تیم را به آن گره زد. اگر تیم مقابل هر تیم دیگر ایرانی بود مسلما این رایزنی سیاسی انجام میشد اما ضربه بزرگ و مهلک محرومیتی بود که حتی اردوغان هم نتوانست مانع اجرایش شود.
نقش وزارت ورزش در رفتن ستارهها
در آن سو پرسپولیس که حق جذب هیچ بازیکنی را نداشت 4 بازیکن ثابت خود را بهخاطر همان مساله بالا رفتن قیمت ارز از دست داد. امیری به عنوان ستاره بیجانشین تیم، فرشاد احمدزاده، محسن مسلمان و صادق محرمی بهرغم اینکه میدانستند پرسپولیس حق جذب جانشینشان را ندارد از تیم رفتند و وزارت ورزش کماکان نظارهگر این اتفاقات بود! چون برانکو تیمش را درست هدایت میکرد و قرمزها میبردند دیگر کسی به شاهکار طاهری و وزارت ورزش کاری نداشت و ناسزایی را متوجه مدیریتشان نکرد.
به واسطه مدیریت عالی برانکو، پرسپولیس نهتنها در کورس قهرمانی لیگ هجدهم باقی ماند، در جام حذفی حذف نشد حتی به فینال آسیا هم صعود کرد. بدون شک اگر بازیکنانی مثل طارمی، امیری، احمدزاده و محرمی همچنان به تیمشان وفادار باقی میماندند قهرمانی در آسیا چندان دور از دسترس نبود. نه تنها آنها رفتند که ماهینی و انصاری هم بهخاطر فشار بیش از حد در بازیهای فشرده دچار مصدومیت سنگین و طولانی مدت شدند. در این بین وزارت ورزش جز نگاه کردن به اتفاقات چه کاری برای قرمزها انجام داد؟
آنها به غیر از اینکه افتخار برگزاری فینال آسیا را به واسطه حضور پرسپولیس در این بازی به دست آوردند چه چیزی به قرمزها دادند؟ پرسپولیس چند هفته بعد از فینال آسیا در 2 نوبت دست به اعتصاب زد چون مشکل شدید مالی دارد و جز حق پخش و پول اسپانسر دیگر هیچ منبعی برای درآمد ندارد. وزارت ورزش کماکان خوب به همه چیز نگاه میکند و باز هم نگاه و نگاه.
برانکو مقابل همه کاستیها
وزارت ورزش که اجازه کمک مالی به سرخابیها را ندارد به عنوان مالک اصلی و وزیر ورزش به عنوان رئیس مجمع 2 باشگاه، تنها نقش تاثیرگذارشان انتخاب مدیران 2 تیم است. پرسپولیس همان تیم چند سال قبل است و تنها تفاوت بزرگش با سابق، حضور یک مربی بزرگ و موفق به نام برانکو است، مربیای که کمتر خرید اشتباه و پرهزینه انجام میدهد، مربیای که اهل غر زدن برای خالی بودن دستش نیست و مربیای که وقتی دید تیمش حق جذب بازیکن ندارد عوض ماندن در کشورش و کسب درآمد برای کارشناسی در فلان برنامه تلویزیونی در جامجهانی، تمرینات را یک ماه زودتر شروع کرد و عوض گریه برای امیری و احمدزاده گفت به بازیکنانم اعتماد کامل دارم.
پرسپولیس سالها گمشدهای به نام برانکو را کم داشت؛ مربیای که با دستان خالی کاری تقریبا نشدنی را انجام داد. مگر مدیران منصوب وزارت ورزش جز بستن پنجره پرسپولیس کار دیگری برای این تیم انجام دادند؟ مگر همین عضو و رئیس هیاتمدیره پرسپولیس بعد از باخت پرسپولیس مقابل الهلال، در مصاحبهای مدعی نشد تیم به مربی بزرگتری از برانکو نیاز دارد. این مصاحبه جعفر کاشانی تنها نمکی بود بر زخم هواداران. اما برانکو سال بعد تیم را به فینال آسیا برد تا مشخص شود مشکل فوتبال ما همین مدیران بیطاقت و عجول هستند؛ مردانی که وزارت ورزش به واسطه دوستی و لابی و بدون کار کارشناسی واقعی آنها را عضو هیات مدیره سرخابیها میکند. یعنی تنها وظیفهای را که در قبال سرخابیها هم دارند به درستی انجام نمیدهند.