بودیمیر آن بازیکنی نبود که انتظارش را داشتند. بودیمیر اما آن بازیکنی هم نیست که الان از او میگویند. او قرار بود مهاجم منجی پرسپولیس باشد، بازیکنی که با توجه به قدش طبیعی است که همه از او انتظار سرزنی و برتری پرسپولیس روی هوا را داشته باشند. او نتوانست این انتظارات را برآورده کند.
بازیکنی که الان از او میگویند یک مهاجم بیاثر است که نبودنش بیشتر از بودنش به تیم کمک میکند. بازیکنی که حضور او به جای منشا یک یک اتفاق دو سر باخت بوده است. این دو تعریف هیچ کدام تعریف درستی از بودیمیر نیست. درست است که مهاجم موردنظر برانکو آن مهاجم ایدهآل هواداران و کادرفنی نبوده اما نمیتوان او را یک بازیکن بدون نفع و اثر برای پرسپولیس هم دانست.
آمار با بودیمیر مهربانتر است. آماری که میگوید پرسپولیس برانکو به شدت به یک مهاجم در کنار علیپور نیاز دارد. آن مهاجم مطلوب، بودیمیر نیست اما او میتواند این جای خالی را تا حدودی پر کند. پرسپولیس در گلزنی به بودیمیر وابسته نیست اما او در آمار گلزنی تیم نقش زیادی دارد. شاید این گزاره در ابتدا کمی اغراقآمیز به نظر بیاید اما آمار آن را تایید میکند. بودیمیر در نیم فصل دوم حدود 600 دقیقه در ترکیب پرسپولیس بازی کرده و حدود 660 دقیقه هم از ترکیب دور بوده است. در 600 دقیقه حضور پرسپولیس توانسته 13 گل به ثمر برساند. در 660 دقیقه اما شاگردان برانکو فقط 6 گل زدهاند. یعنی در مدت زمان تقریبا برابر تعداد گلهای پرسپولیس با حضور بودیمیر دو برابر شده است.
اگرچه در عملکرد مثبت او در پرسپولیس دو پاس گل و دو پنالتی گرفته شده ثبت شده اما او روی بعضی از گلهای دیگر پرسپولیس هم نقش مثبتی داشته است. او یا شروع کننده حملات پرسپولیس بوده و یا با تاثیرگذاریاش روی توپ روی روند گل پرسپولیس نقش داشته است. نقش او به اندازه ستاره های پرسپولیس پررنگ نیست اما نمیتوان از این احتمال به آسانی گذشت که اگر او مصدوم نمیشد سرنوشت قهرمانی به روز آخر و یک امتیاز آخر کشیده نمیشد.