در باب شرایط ایندو نفر البته تفاوتهای فاحشی وجود دارد؛ مثلا اینکه منصوریان چه پارسال و چه امسال گرانترین تیم ایران را در اختیار داشت اما حمید استیلی در لیگ یازدهم با یکی از ضعیفترین تیمهای تاریخ پرسپولیس از نظر نیروی انسانی کار کرد. به اعتبار ادعای تاریخی حبیب کاشانی در برنامه نود، مدیرعامل پرسپولیس آن سال تنها با 20میلیون تومان بودجه اولیه وارد بازار نقلوانتقالات شد و برای استیلی تیم بست، در حالی که مدیران استقلال امسال فقط چیزی حدود سهمیلیاردتومان خرج جذب یک بازیکن مثل داریوش شجاعیان کردهاند که باورکردنی نیست! یک فرق دیگر بین این دو مربی این است که منصوریان روی دوش هواداران و با حمایت شدید آنها سرمربی استقلال شد و قدر این سرمایه هنگفت اجتماعی را ندانست، در حالی که حمید استیلی از همان روز اول تحت فشار بود؛ طوری که نخستین فریادهای اعتراضی علیه او در دقیقه40 بازی هفته اول برابر ملوان به آسمان بلند شد. شاید نصف اینقدر که به منصوریان «داشعلی» گفتند استیلی را «حمیدخان» صدا میزدند، خیلی چیزها برای زننده گل قرن فرق میکرد اما خب نشد و شاید مهمترین دلیلش در آن زمان، سنگینی سایه علی دایی روی نیمکت پرسپولیس بود. با این همه اما تفاوت کلیدیتر بین استیلی و منصوریان به مشی و مرام آنها مربوط میشود. حمید استیلی بدترین روزهای عمرش را روی نیمکت پرسپولیس پشتسر گذاشت و به معنای واقعی کلمه اشکش در آمد اما هرگز از زیر بار پذیرفتن مسئولیت نتایج و پاسخگویی به مردم و رسانهها شانه خالی نکرد. در آن روزهای تلخ آغاز دهه90 هرگز دیده نشد استیلی بعد از شکست در میدان از حضور در نشست خبری طفره برود. هر نتیجهای که در زمین حاصل شد، استیلی پس از آن شجاعانه در مقابل خبرنگاران نشست و بابتش توضیح داد. قصه علیمنصور اما فرق میکند. او انگار فقط راوی روزهای خوش موفقیت است و هنگام ناکامی ترجیح میدهد خودش را به آن راه بزند. منصوریان که از بعد از بازی با پدیده مشهد سکوت کرده، پس از باخت به پارس جنوبی هم در نشست خبری حاضر نشد. این در حالی است که امثال او باید بدانند مربیگری بهخصوص در تیمهایی مثل پرسپولیس و استقلال کار بسیار سنگینی است و کسانی که این مسئولیت را میپذیرند باید آنقدر جنبه و ظرفیت داشته باشند که در بدترین لحظات هم وظایف حرفهای و اجتماعیشان را انجام بدهند. اینکه بعد از بردن داربی روی پرچم استقلال سجده کنی، در میان هلهله ملت به نشست خبری بروی و آنجا از پلن A و B و C حرف بزنی که کار سختی نیست. هنر آن است که بعد از چهارمین باخت فصل تیم، روبهروی خبرنگاران بنشینی و حداقل یک عذرخواهی خشکوخالی از هواداران انجام بدهی. شاید در این یک مورد، همه ما یک پوزش و «دمت گرم» تاریخی به حمید استیلی بدهکار باشیم.