کاری که نکونام بلد نبود| خواست حمله کند، دفاع هم ویران شد
به هر حال فوتبال است و در آن هر اتفاقی ممکن است رخ بدهد. چه بسا قرار گرفتن آبیها در رده هشتم جدول هم خیلی اعجاببرانگیز نمیبود، چون هنوز حتی ثلث اول لیگ به پایان نرسیده و تیمها آن نظم نهایی را در جدول پیدا نکردهاند. عجیبترین و باورنکردنیترین آمار استقلال اما در بخش ساختار دفاعی بود؛ تخصص اصلی جواد نکونام که امسال از بیخ و بن به باد رفت و شرایط عجیبی را رقم زد.
صفر کلینشیت، دومین خط دفاعی ضعیف
احتمالا هیچکس نمیتوانست باور کند استقلال در چنین مقطعی موفق به ثبت کلینشیت نشده و با دریافت ۸گل در ۶بازی، بعد از چادرملوی تازه صعودکرده صاحب بدترین خط دفاعی لیگ بوده باشد اما میبینیم که این اتفاق رخ داده است. این موضوع محال بهنظر میرسید، چرا که اصلا تخصص و برگ برنده نکونام فوتبال دفاعی بود و او فصل گذشته بهترین آمار را در این زمینه به جا گذاشت. نهتنها در استقلال، بلکه در فولاد هم سبک کار او همین بود و رد پای فوتبال فوقتدافعی در هر دو جامی که گرفت به چشم میخورد؛ فینال جامحذفی که آن را در ضربات پنالتی با فولاد از استقلال برد و سوپرجامی که با استقلال از پرسپولیس گرفت. پارسال استقلال هر عیبی که داشت، خیال همه راحت بود که این تیم گلبخور نیست. با این حال در فصل جدید شرایط به شکل شگفتانگیزی تغییر کرد. آبیها از هر یک از دو تیم ملوان و نساجی ۲گل خوردند و مقابل شمسآذر، استقلال خوزستان و پرسپولیس هم یکبار دروازهشان باز شد. گل هشتم دریافتی هم در بازی با هوادار به ثبت رسید که البته در این زمان دیگر نکونام رفته بود اما حتی در همین بازی هم تیم حریف ۲-۳موقعیت عالی دیگر را از دست داد. همه اینها یعنی وضع خراب بوده است.
فرضیه اول
یک فرض این است که سقوط ساختار دفاعی استقلال به کاستیهای فردی بازیکنان مربوط میشود. مثلا حسین حسینی همیشه فراز و فرود داشته؛ فصل قبل فصل خوبش بود و این فصل دوران افت را پشت سر میگذارد. همین فرضیه در مورد رافائل سیلوا هم وجود دارد و میشود گفت او در حال تجربه کردن بدترین فصل فوتبالیاش است. اضافه شدن رامین رضاییان با میل هجومی بسیار بالا و مهارت پایین در امور دفاعی هم این کلکسیون را کامل کرده است.
فرضیه دوم
این یکی جالبتر است و احتمالا هواداران بیشتری هم دارد. بسیاری بر این باورند که پرستاره شدن استقلال در این فصل، بهانه همیشگی نکونام برای ارائه فوتبال دفاعی را از او گرفت؛ یعنی اینکه «دستم خالی است» و چارهای جز پناه بردن به این نوع فوتبال وجود ندارد. برای او کلی بازیکن گرفتند و این مربی ناچار شد رو به بازی تهاجمی بیاورد؛ کاری که بلد نبود و در نتیجه نهتنها جلوی زمین آباد نشد، بلکه مزیت قرص و محکم بودن عقب زمین هم از بین رفت. نکونام انگار از سر رو در بایستی، نوعی از فوتبال را آزمود که در آن تخصص نداشت. در غیراین صورت اگر شما همین امروز یک تیم متوسط لیگی را به او بدهید و انتظار فوتبال تهاجمی هم از این مربی نداشته باشید، احتمالا با همان شیوههای قدیمی کار را برایتان در میآورد!
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰